این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت فرهنگی منطقه و تغیررات و تطورات فرهنگی منطقه در دورهی اشکانی انجام پذیرفت
بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی حوزه جغرافیایی ابهرورد

دسته بندی
معماری
فرمت فایل
doc
حجم فایل
23.289 مگا بایت
تعداد صفحات
265
برای دانلود فایل روی دکمه زیر کلیک کنید
دریافت فایل
بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد
فهرست مطالب
شماره
صفحه
چکیده ………………………………………………………………………………………………………………………………….
1
مقدمه ……………………………………………………………………………………………………………………………………
2
فصل اول، بررسی ویژگیهای ناحیه ابهر و خرمدره …………………………………………………………………
7
جغرافیای طبیعی …………………………………………………………………………………………………….
8
موقعیت جغرافیایی و وسعت ……………………………………………………………………………………
8
توپوگرافی و ارتفاعات منطقه ابهر و خرمدره ………………………………………………………………
8
زمین شناسی ………………………………………………………………………………………………………….
9
هیدروکلیماتولوژی ………………………………………………………………………………………………….
12
بارندگی ………………………………………………………………………………………………………………..
12
درجه حرارت ………………………………………………………………………………………………………..
13
رطوبت نسبی …………………………………………………………………………………………………………
13
باد ………………………………………………………………………………………………………………………..
13
تبخیر …………………………………………………………………………………………………………………….
14
منابع آب ……………………………………………………………………………………………………………….
14
وضعیت خاکها ……………………………………………………………………………………………………..
15
پوشش گیاهی ………………………………………………………………………………………………………..
15
فصل دوم، نگاهی به تاریخ اشکانی ………………………………………………………………………………………..
17
مقدمه
18
جغرافیای پارت
27
ساختار حکومت اشکانی
28
فصل سوم، سفال اشکانی
44
سفال اشکانی
45
منطقهی غرب ایران
46
منطقهی آذربایجان
56
شمال ایران
57
شرق ایران (سیستان)
57
جنوب ایران
58
فصل چهارم، بررسی باستانشناختی
60
فصل پنجم، گونهشناسی سفالهای اشکانی منطقه
177
فصل ششم، تجزیه و تحلیل دادهها
231
فصل هفتم، نقشهها و نمودارها
237
فصل هشتم، خلاصه و نتیجهگیری
261
فهرست منابع
چکیده
حوزه ی جغرافیایی ابهررود در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیاییاش وضعیتی دارد که شناخت کم و کیف تطورات فرهنگی آن منطقه در دورهی اشکانی میتواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی شمالغرب کشور در دورهی اشکانی یاری دهد.
این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت فرهنگی منطقه و تغیررات و تطورات فرهنگی منطقه در دورهی اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا بررسی حوزهی جغرافیایی ابهرورد (شامل شهرستانهای ابهر و خرمدره ) در دو فصل انجام پذیرفت و در نتیجه 257 محوطه باستانی شناسایی گردید که از این بین، 62 محوطه دارای آثار اشکانی بود. مطالعهی گونهشناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری منطقه در دورهی اشکانی از نتایج مهم این پژوهش است که بر اساس آنها مشخص گردید در دورهی اشکانی استقرارها نسبت به دورهی قبل ( هخامنشی) از نظر تعداد افزایش چشمگیری داشته و حتی استقرارهای دورهی بعد ( ساسانی) به اندازهی دورهی اشکانی نیست؛ این نشانگر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دورهی قبل است، همچنین مشخص گردید که بیشتر استقرارهای منطقه روستاهای کوچکی هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد؛ همچنین به نظر میرسد فرهنگ مادس منطقه در دورهی اشکانی، ضمن تأثیرپذیری از فرهنگ مناطق پیرامونی( بویژه غرب کشور) دارای برخی ویژگیهای بومی- محلی است که آن را از سایر مناطق غرب و شمالغرب کشور تا حدی متمایز میکند.
مقدمه
اوضاع و احوال سرزمین ایران در محدوده زمانی حدود پنج قرنی پس از فروپاشی سلوكیان تا برآمدن ساسانیان آنچانكه باید و شاید دانسته شده است در این دوره طغیان و خیزش ناگهانی قوم ایرانی “پرثوه” بر علیه سلوكیان زمینه ساز پدید آمدن حكومتی شد كه به تدریج از یك قدرت محلی به حكومتی جهانی تبدیل شد. حكومتی كه در دوران اوج و عظمتش به راستی شایسته لقب «امپراتوری» است. امپراتوری ای كه گاه به مصداق خاستگاه قومیاش “پارتیان” و گاه به مناسبت نام جد بنیان گذارانش “اشكانی” نامیده میشود.
تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی سرزمین ایران در دوره اشكانی عمداً یا سهواً مورد غفلت واقع شده طوریكه منابع تاریخی ایران اشارات اندكی به این دوره دارند و حتی در شاهنامه فردوسی نیز كه به نوعی بیانگر بخش قابل توجهی از تاریخ اساطیری ایران و ایرانیان است تعداد ابیاتی كه به تاریخ اشكانی اشاره دارد بسیار ناچیز است و خود حكیم طوس در این خصوص می گوید:
از ایشان به جز نام نشنیدهام نه در نامهی خسروان دیدهام
بیشترین اطلاعات تاریخی پیرامون اشكانیان برگرفته ازمنابع تاریخی رومیان است كه ضمن ثبت و ضبط وقایع و رویدادهای امپراتوری روم آنجاهایی كه این رخدادها به نوعی به ایران و ایرانیان مرتبط بوده اشاراتی نیز به تاریخ ایران شده بسیاری از اندیشمندان سكوت منابع ایرانی در خصوص تاریخ اشكانی را ناشی از بیتوجهی عمدی ساسانیان به تاریخ و فرهنگ اشكانی و حتی به رغم برخی تلاش آنها در نابودی آثار اشكانی میدانند. به این دلیل كه گویا ساسانیان اشكانیان را بیگانگانی میپنداشتند كه غاصب حكومت ایران و تاج و تخت شاهنشاهی هخامنشی هستند.
به هر حال صرفنظر از این مباحث كه پرداختن به آنها در این مجال نمیگنجد پژوهشهای باستانشناسی این امكان را فراهم میآورد تا فارغ از صحت و سقم مدراك تاریخی با استناد به بقایای ملموس مادی بتوان تصویری واقعی از تحولات و تطورات فرهنگی دوره اشكانی به دست داد.
تا چند دهه پیش كمبود و پراكندگی یافتههای باستانشناسی دوره اشكانی (به ویژه در سرزمین اصلی ایران) باعث شده بود كه اطلاعات باستانشناختی از فرهنگ اشكانیان بسیار كم و مبهم باشد . خوشبختانه در چند دهه اخیر در نتیجه تلاش باستانشناسان باعث شده تا تعداد قابل توجهی محوطههای باستانی مربوط به دوره اشكانیان در یك گستره وسیع جغرافیایی از آن آسیای مركزی تا سوریه شناسایی و مطالعه شوند و از این رهگذر امكان آن فراهم آید تا با استناد به جدیدترین یافتههای علمی بتوان تصویری صحیح تر از فرهنگ و تمدن ایران در دوره اشكانی به دست داد. در این بین آنچه بسیار ضروری می نماید داشتن تصویری كلی از پراكندگی سكونتگاهها و الگوهای استقراری دوره اشكانی در گستره فلات ایران است تا از این طریق بتوان ضمن شناخت و درك صحیحتر وضعیت كلی مناطق و نواحی و مراكز مهم ایران در دوره اشكانی به انتخاب گزینش و معرفی نقاط و اماكنی پرداخت كه باستانشناسان بتوانند با شیوههای خاص مطالعاتی خویش (گمانه زنی، لایه نگاری ، كاوش) از آن مكان ها اطلاعاتی فراهم آورند كه به توسعه و تكمیل دانستههای ما در مورد اشكانیان بینجامد.
در همین راستا در دهههای اخیر باستانشناسان ایرانی و خارجی فعالیتهای قابل توجهی انجام دادهاند اما در بسیاری از مناطق ایران از جمله منطقه مورد نظر این پژوهش ، مطالعات جدی انجام نگرفته است.
دشت میان كوهی ابهر در استان زنجان به عنوان گذرگاه و معبر طبیعی بین فلات مركزی و شمالغرب ایران با ویژگیها و قابلیتهای خاص اقلیمیاش پتانسیل لازم جهت استقرار جوامع انسانی را دارا می باشد. لیكن به دلیل فقدان یا كمبود مطالعات و پژوهشهای دقیق باستانشناختی وضعیت كلی این منطقه در دوران تاریخی به ویژه اشكانی چندان روشن نیست این در حالیست كه در مناطق مجاور آن (آذربایجان،كرمانشاه، همدان) آثار فراوانی از دوره اشكانی شناسایی شده و به همین دلیل میتوان گفت منطقه مورد نظر این پژوهش همچون حلقه مفقودهای است كه مطالعه آن می تواند ما را درك و شناسایی بهتر شمالغرب ایران و عصر اشكانی و نیز كم و كیف ارتباطات احتمالی این منطقه با سایر مناطق ایران در آن دوره یاری دهد.
سئوالات اصلی این پژوهش عبارتند از :
1- آیا فرهنگ مادی منطقه جغرافیایی ابهررود در دوره اشكانی به ویژه با تأكید بر گونهشناسی سفال منطقه – ویژگیهای بومی ومحلی دارد یا اینكه، این حوزه جغرافیایی بخشی از گستره فرهنگی مناطق پیرامونی میباشد؟
2- آیا الگوی استقراری دوره اشكانی حوزه جغرافیایی ابهررود با سایر مناطق استان تفاوت دارد؟
3- آیا در منطقه ابهررود می توان شواهدی از مراكز استقراری مهم دوره اشكانی –شهر، مركز نظامی و نظایر آن- بدست آورد؟
4- آیا موقعیت جغرافیایی منطقه ابهررود تأثیر عمدهای در ماهیت استقرارهای اشكانی داشته است؟
سابقه تحقیق:
این پژوهش در قالب بررسی سیستماتیك میدانی برای نخستین بار پیشنهاد میگردد و معدود كارهای انجام شده به شرح زیر میباشد:
– برخی بررسیهای پراكنده كه نتایج آنها منتشر نشده است.
– اطلاعات خاصی كه در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری كشور موجود است قابل استناد خواهد بود.
– برخی مطالعات باستانشناختی موردی نظیر كاوش و لایه نگاری كه در سال های اخیر توسط كارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری انجام گرفته است.
هدف تحقیق :
این پژوهش با استناد به دادههای حاصل از یك بررسی سیستماتیك باستان شناختی درجستجوی یافتن پاسخی منطقی و دقیق به سؤالاتی است كه درخصوص اوضاع منطقه مورد نظر برای باستانشناسان مطرح است تا از این راه بتوان به اهدافی چون شناخت دقیق الگوهای استقراری آن دوره شناسایی مراكز عمده استقراری، شناسایی مسیرهای ارتباطی منطقه، شناسایی منابع طبیعی موجود و ارتباط آنها بامحوطههای باستانی برآورد احتمالی و مطالعهی پراكنش جمعیت منطقه، تعیین نوع و وضعیت استقرارها (كوچرو یا یكجانشین)، تبیین كرونولوژی منطقه در دوران تاریخی (مخصوصاً در دوره پارتی)، تأثیر اقلیم بر فرهنگ و محلی و … دست یافت. بدیهی است پاسخگویی دقیق به سؤالات فوق صرفاً براساس نتایج حاصله از یك بررسی باستانشناختی میسر نخواهد بود معهذا این پژوهش سعی دارد حتیالمقدور ضمن تلاش برای پاسخگویی به سوالات فوق مشخصاً مكانها و محوطههایی را معرفی نماید كه درصورت مطالعه دقیق آنها از طریق كاوش و لایهنگاری و گمانه زنی، اطلاعات لازم جهت پاسخگویی به سوالات فوقالذكر فراهم آید.
قاعدتاً یكی از اهداف اولیه این پژوهش مطالعهی فرهنگ سفالگری دوره اشكانی منطقه میباشد كه ما را در دستیابی به اهداف بیان شده درطرح رهنمون خواهد ساخت.
روش كار و تحقیق :
تا چندی پیش در باستان شناسی بررسی بیشتر به منظور شناسایی و انتخاب محوطههایی جهت انجام كاوش به كار میرفت ولی امروزه به عنوان یك شیوه مستقل مطالعاتی درپژوهشهای باستانشناسی كاربری فراوان دارد و به این ترتیب بخش عمدهای از خلاء موجود در پژوهشها و مطالعات باستانشناسی پر میشود.
بررسی باستان شناسی چون معمولاً هزینه كمتری دارد و نیز هیچگونه نقش تخریبی ندارد (برخلاف كاوش) یكی از سادهترین و عملیترین و درعین حال كارآمدترین شیوههای كسب اطلاع از تحولات فرهنگی جوامع باستانی و تاریخی است؛ در این شیوه مطالعاتی در كنار شناسایی محوطهها میتوان كمابیش به اهدافی چون درك چگونگی توزیع فعالیتهای انسانی، تعیین كم و كیف ارتباط بین انسان و محیط و به تبع آن منابع زیست محیطی و طبیعی و … دست یافت.
بررسی باستانشناسی را میتوان از نظر محدوده جغرافیایی پژوهش به دو گروه تقسیم كرد: گروه اول بررسیهای ناحیهای و منطقهای[1] هستند كه درآن یك محدوده جغرافیایی بررسی میشود و گروه دوم بررسیهای تك مكانی[2] هستند كه درآن یك محوطه خاص انتخاب و به طور دقیق و جزیی مورد بررسی قرار میگیرد. از سوی دیگر در اتخاذ استراتژی پژوهشی، بررسیهای باستانشناسی ممكن است به صورت ژرفانگر[3] و یا پهنانگر[4] طراحی شدند. علاوه براین اتخاذ شیوهای سیستماتیك و یا عمومی از دیگر راههای انجام بررسیهای باستانشناسی است.
شیوهای كه در باستانشناسی ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، دراین روش باستانشناسی به معرفی مكانهای باستانی و ارائه گاهنگاری پیشنهادی، مشخص كردن كم و كیف آثار و تعیین و ثبت موقعیت آثار برروی نقشه میپردازد و سپس بر اساس این دادهها به تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله میپردازد؛ و از این راه به تلاش برای سازماندهی اطلاعات و تعیین خط مشی پژوهش درمراحل آینده بپردازد.
این پژوهش نیز یك بررسی منطقهای پهنانگر است كه با اتخاذ شیوه عمومی انجام میپذیرد. این تحقیق در چهار مرحله انجام خواهد شد 1. مطالعات كتابخانهای و شناسایی جامع منابع و مستندات و نیز استفاده از نتایج بررسیها و كاوشهای باستان شناسی و مطالعات پیشین 2. مطالعات میدانی شامل بررسی باستانشناسی در منطقه مورد نظر خواهد بود 3. طبقهبندی اطلاعات حاصله و تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از روشهای علمی رایج در پژوهشهای باستان شناختی 4. جمعبندی، نتیجهگیری و تدوین و تألیف پایاننامه.
ب- روش گردآوری اطلاعات : (میدانی – كتابخانه ای و غیره)
اطلاعات موردنیاز از طریق فیش برداری از اسناد و متون علمی و استنادات مورخین یونانی و رومی و اسلامی، بررسیهای باستان شناسی و نمونهگیری از مواد فرهنگی بدست آمده درجریانات مطالعات میدانی، دراین تحقیق برای سامان دهی دادهها و مواد گردآوری شده و سهولت ارجاع آنها، بااستفاده از GPS محوطههای مطالعه شده شمارهگذاری و به دقت برروی نقشه پیاده خواهند شد.
ابزار گردآوری اطلاعات :
ابزار گردآوری اطلاعات درمطالعات كتابخانهای شامل فیشبردای و عكسبرداری و تهیه نسخه طرحها و تصاویر موجود در منابع تاریخی و گزارشها و مقالات علمی مربوط به موضوع میباشد و درمطالعه میدانی مشخصات مواد فرهنگی گردآوری شده به ویژه نمونه سفالها دركارتهای مخصوص ثبت و ضبط شده و نهایتاً اطلاعات كلی نمونههای جمع آوری شده درجداول و نمودارها ترسیم ثبت خواهند شد.
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات :
از آنجائیكه هدف اصلی تحقیق، تببین وضعیت اجتماعی و فرهنگی منطقه در دوره اشكانی با شناسایی محوطههای باستانی آن دوره است و مهمترین دستاوردی مادی بررسی باستان شناختی «سفال» است؛ برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری «تحلیل رود واحد تحلیل «خوشه» است، یعنی به جای تكههای سفال، گروهی از آنها كه به گونهای با یكدیگر نسبت دارند، مورد بررسی قرار میگیرد. این روش در جمعبندیهای زیستگاهی و تعیین مرزهای فرهنگی بین منطقهای و همخوانی گاهنگاری مكانهای باستانی با یكدیگر از اهمیت ویژهای برخوردار است. دراین تجزیه و تحلیل دادههای سفالی بدست آمده از محوطههای باستانی كه پیشتر مطالعه و شناسایی شدهاند به عنوان شاخص انتخاب و دادههای بدست آمده از محوطههای حوزه جغرافیایی ابهررود با آنها سنجیده خواهد شد.
فصـــل اول
بررسی ویژگی های جغرافیایی
ناحیه ابهر و خرم دره
جغرافیای طبیعی:
به منظور دستیابی به شناختی جامع از وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر مکان لازم است بستر و شرایط جغرافیایی حاکم بر آن مورد توجه قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف ابتدا عوامل اکولوژیکی منطقه خرم دره و پتانسیل های بالقوه مورد بحث قرار می گیرند.
موقعیت جغرافیایی و وسعت:
شهرستان خرم دره به عنوان یکی از شهرستان های پر رونق از لحاظ کشاورزی و صنعتی استان زنجان حدود 410 کیلومتر مربع وسعت داشته است و در جنوب شرقی استان واقع و مرکز آن شهرستان خرم دره است.
محدوده این شهرستان از شمال به ابهر، از شرق به طارم، از جنوب و غرب به شهرستان ابهر و خدابنده ختم می شود. این شهرستان از لحاظ مختصات جغرافیایی بین ΄35 ˚48 تا ́56 ˚48 طول شرقی و ΄15 ˚36 تا ΄30 ˚36 عرض شمالی واقع شده است. شهر خرمدره به عنوان مرکز این شهرستان و در فاصله 90 کیلومتری مرکز استان واقع شده است و ارتفاع آن از سطح دریا 1570 متر است. از لحاظ تقسیمات سیاسی این شهرستان به علت اینکه چند سالی بیش نیست که تبدیل به شهرستان شده است هنوز حدود دقیق توابع آن مشخص نیست در حالی که دارای یک بخش مرکزی( خرمدره) و دو دهستان است. دهستان قلعه حسینیه به مرکزیت روستای قلعه حسینیه، دهستان الوند به مرکزیت روستای الوند.
این شهرستان مجموعاًً دارای 29 آبادی است که 18 آبادی آن دارای سکنه و 11 آبادی آن خالی از سکنه هستند.
توپوگرافی و ارتفاعات منطقه ابهر و خرمدره:
شهرستان های ابهر و خرمدره منطقه ای کوهستانی که کوه های آن به دو صورت رشته ی موازی به دنبال کوه های زنجان از قافلان کوه محل عبور رودخانه قزل ارون با جهت شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده است و تا دشت قزوین( تاکستان) ادامه دارد. ارتفاعات شهرستان خرمدره که از شمال با رشته کوه البرز و از جنوب و جنوب غربی با رشته کوه زاگرس هم جوار است، با دریافت برف و باران فراوان و ایجاد شاخه های متعدد ابهر رود که رسوبات فراوانی را در دره ته نشین می کند، زمین های حاصل خیزی برای کشاورزی ایجاد می شود. پوشش گیاهی ارتفاعات و دامنه، زندگی شبانی را شکل می دهد. حاصل این امر ایجاد مراکز تجمع انسانی و اقتصادی از قبیل سلطانیه، صایین قلعه، هیدج، خرمدره و ابهر و روستاهای متعدد می باشد( جغرافیای استان زنجان، 1375، 16).
با بررسی نقشه های توپوگرافی و منحنی های میزان و مشاهده در روی زمین ملاحظه می گردد که شمال و جنوب حوضه ابهر رود به صورت ارتفاعات و قله ها جزء واحد کوهستان محسوب می شوند.
واحد کوهستان در شمال حوزه شامل: کوه های قیالاغلی، سندان داغ، خراسان لو، کوه بلاغ و الوند داغ است که امتداد آ نها شمال غرب – جنوب شرق می باشند. مرتفع ترین نقطه حوزه در شمال حوزه و در کوه های سندان داغ با ارتفاع 2975 متر از سطح دریا و اقع شده است. این کوهها با شیب زیاد به سمت جنوب ممتدد شده و به پای کوه ختم می شوند که در آنجا زمین شیب کمتری را به خود میگیرد.
واحد کوهستان در جنوب حوزه شامل: کوه های گنگ دره، کوه رستم، قره داغ، کوه قواد و کوه اوج قاشق است که نسبت به کوه های شمالی دارای ارتفاع کمتری هستند. و امتداد آنها هم اگر چه شمال غرب- جنوب جنوب شرقی است ولی مثل شمال حوزه از نظم زیادی برخوردار نیستند.
در این واحد از آن جا که شیب زیاد هرگز اجازه کشاورزی را نمی دهد به عنوان مراتع و چراگاه دام توسط مردم محل مورد استفاده قرار می گیرند( بیگلر 1378، 72- 74).
زمین شناسی:
منطقه خرمدره و بطور کلی حوضه آبخیز ابهر رود که دشت هموار نسبتاً وسیعی را تشکیل می دهد ( دشت میان کوهی) در حقیقت یک چاله تکتونیکی و فروافتادگی است که از شمال غرب و جنوب شرق امتداد پیدا کرده و حاصل عملکرد تکتونیک در گذشته است و لذا منشاء تشکیل آن نیروهای درونی زمین در ادوار مختلف زمینشناسی است و در طول سالیان متمادی عوامل دینامیک بیرونی شکل آن را به مقدار محدودتری در مقایسه با عوامل تکتونیک تغییر دادهاند. می توان گفت که در مسیر حرکت رود این حوضه و زمینهای هموار مجاور آن و کوه های اطراف آن زمین فروافتادگی یا بالارفتگی پیداکرده و به صورت هورست و گرابن درآمده است.
از نظر چینه شناسی کوه های ابهر و خرمدره ارتباط نزدیکی با کوه های البرز دارد که در تمامی سریها از پایوزویک تا دوران چهارم مشاهده می شود. از نظر تقسیمات ساختاری دشت ابهر بر طبق تقسیم بندی واحد های ساختمانی رسوبی ایران در زون البرز- آذربایجان واقع شده است. با توجه به وسعت این زون آن را به نواحی کوچکتری تقسیم نموده اند که محدوده مطالعاتی عمدتاً در قسمت البرز غربی واقع گردیده است. بررسی تاریخچه زمین شناسی نشان می دهد که در طی دوران سنوزوئیک این زون به شدت تحت تاثیر فازهای کوهزایی آلپی قرار داشته است و فعالیت های آتشفشانی آئوسن( سازند کرج) در تمام طول آن دیده می شود. بطوریکه با پیشروی به سمت غرب به شدت این فعالیت ها افزوده می شود. طی الیگوسن آغازین، فعالیت های به صورت توده های نفوذی متعدد و با ترکیبات متنوع در اکثر زون دیده می شود که می توان به اطراف تاکستان، ابهر و هیدج اشاره کرد. پس از این زمان گسترده حوضه آبریز مورد مطالعه اثری از فعالیت ماگماتیسم دیده نمی شود.
نقشه زمین شناسی دشت ابهر( نقشه شماره ) رخنون های ارتفاعات حاشیهای دشت ابهر تنوعی از سنگهای بسیار قدیمی تا عصر حاضر را نشان می دهد. در این بخش طبقه بندی این تشکیلات را می توان بصورت خلاصه چنین بیان نمود:
تشکیلات پر کمبرین قدیمی ترین تشکیلاتی که در منطقه دیده می شود این تشکیلات شامل فلییت ها و میکاشیت هایی که در جنوب الگزیر مشاهده می گردند. سپس تشکیلات کهر که عبارت از یک سری شیست های سنگ لوحی سبز رنگ و شفاف وجود دارند که در جنوب میکا شیت ها دیده می شوند و به ترتیب گرانیت های دوران جوانتر ین تشکیلات پرکامبرین و روی تشکیلات بایندر شامل سنگ ماسه های ارغوانی و شیستهای سیلتی به ضخامت حدود 150 متر و روی آنها تشکیلات سلطانیه شامل دولومیت های روشن که بطور هم شیب روی تشکیلات بایندر قرار دارد. این رخنون در جنوب ابر مشاهده می شود که بوسیله گسل های متعدد از یکدیگر جدا شده اند.
روی تشکیلات سلطانیه تشکیلات باورتکه تناوبی از شیست های الوان برنگ ارغوانی – سبز قهوه ای می باشد روی این تشکیلات را جزوه سری های پایین کامبرین نیز حساب می آورند.
دوران اول:
کامبرین در این دوره ماسه سنگ های به نم تشکیلات لالون دیده می شود که در قسمت فوقانی خود از کوارتزیت به نام تاپ کوارتزین دارند.
روی این طبقات میلاکه از دولومیت های تیره رنگ هستند بطور هم شیب قرار دارند. دنین- یرمین از کوارتزیت ها و ماسه سنگ های ارغوانی که ضخامت هی حدود 120 متر دارند و به نام تشکیلات درود نامیده می شوند تشکیل شده که روی این تشکیلات روته از آهک های منطبق فرسایش یافته برنگ های قرمز و خاکستری تیره که حاوی براکیوپودها و ساقه های آهکی خاردارن است قرار گرفتهاند. این تشکیلات نیز وسعت چندانی ندارند.
دوران دوم:
تشکیلات ژوراسیک زیرین به نام تشکیلات از شیستهای سبز زیتونی و ماسه سنگ های قهوه ای تشکیل شده و روی آن را تشکیلات لار قرار دارد که شامل یک طبقه ضخیم و کمرنگ از آهک های آمونیت دار فشرده است.
تشکیلات ژوراسیک در جنوب و جنوب غربی ابهر بین ابهر و سلطانیه دیده می شود.
ائوسن :
سکانس سنگ های پالئوژن با رسوبات تخریبی قرمز رنگ شروع می شود و در حوالی ابهر به کنگلومرا های دانه درشت ختم می شوند که به نام تشکیلات فجن نامیده می شود. تشکیلات فجن بطور هم شیب بوسیله آهکهایی با ضخامت 150 متر پوشیده می شود. این آهک ها زرد رنگ لایه لایه هستند که به نام تشکیلات زیارت نامیده می شود.
روی این تشکیلات سنگ های آذرین بصورت کمربند وسیعی مخصوصاً در جنوب و جنوب شرقی سلطانیه تا ابهر رود قرار دارند. این سکانس و مکانیک را می توان با تشکیلات کرج مطابقت داد.
تشکیلات شامل توف های سبز رنگ ، سبز رنگ آبی و زرد که روی آنها آگلومرا و کوله های ضخیم برش پوشیده شده و عموما دانه درشت می باشند ریولیت در این تشکیلات بخصوص در نزدیکی صایئن قلعه فراوان دیده می شود.
در منطقه شمال شرقی ابهر تشکیلات کرج حاوی توف ها و شیست ها سبز رنگ خاکستری و آگلومرا دیده می شود. در شمال غربی ابهر تشکیلات آذرین درونی از جنس گرانودیوریت که مربوط به دوران سوم است دیده می شود که تشابهی از نظر زمانی با گرانیت دوران ندارد و همراه کوله های آندزیت و همچنین ماسه سنگ می باشند.
در حقیقت می توان گفت که قسمت شمال شرقی و شمال غربی منطقه اکثراً سنگ های آذرین دوران سوم با گسترش وسیعی پوشانیده اند ولی بعلت غیر قابل نفوذ بودن آنها نقشی در تغذیه آبهای زیر زمینی ندارند.
زمین شناسی دشت:
در منطقه خرمدره سه نوع آبرفت وجود دارد که بترتیب آبرفت های قدیمی و میانی و جدید نامیده می شودند. 70 درصد آبرفت های جنوب دشت از فرسایش آدزیت- گرانیت- شیست و ماسه سنگ هستند و بقیه آهکی هستند.
آبرفت های های قدیمی دانه درشت، فشرده و همراه با رس فراوان و قابلیت نفوذ خیلی کم می باشند که در قسمت شمالی جلگه و پای دامنه های ارتفاعات شمالی گسترش دارند.
آبرفتهای میانی روی آبرفت های قدیمی قرار دارند تقریبا دانه درشت بوده و قابلیت نفوذ کمی دارند. آبرفت های جدیدتر که اکثراً زمین های زراعتی را تشکیل می دهند دانه ریز بوده و از شن و ماسه و کمی رس تشکیل شده اند. قابلیت نفوذ آنها خوب بوده و اغلب آبرفت های رودخانه ای می باشند که بوسیله رودخانه ابهر رود انباشته شده اند.
در منتهی الیه شمال غرب منطقه یک سری تراس های آبرفتی وجود دارد که جاده ابهر – زنجان را در چند نقطه قطع نموده است.
هیدروکلیماتولوژی
کمیت های اقلیمی نقش بسزایی در مطالعات هیدرولوژی منطقه ایفا می کنند. در ناحیه مورد نظر همانند سایر نقاط سرزمین ایران عواملی که آب و هوای آن را کنترل می کنند شامل عوامل محلی و بیرونی می باشند.
عوامل محلی در محل موجودند و از سالی به سال دیگر تغییر نمی کنند مثل زاویه تابش خورشید، ارتفاع محل و … .
عوامل بیرونی عواملی هستند که در مقیاس بزرگتری در قالب سیستم های جوی اقلیم منطقه را تحت تاثیر قرار می دهند. عوامل بیرونی ذاتی نیستند و فراوانی وقوع آنها نیز همیشه ثابت نیست و ورود آنها تابع سیستمهای آورنده آنهاست، ممکن است یک سال زیاد باشد و سالی اصلا نباشد. باران، درجه حرارت، رطوبت نسبی ، باد، تبخیر و تعرق از جمله این کمیت های است که بطور اجمالی در ادامه به آن اشاره می گردد.
بارندگی:
به علت برودت هوا در اواخر پاییز و زمستان که به چندین درجه سانتی گراد زیر صفر می رسد بارش منطقه در این موقع به صورت برف تظاهر پیدا می کند و در مواقع دیگر به صورت باران مشاهده می شود. در یک لحظه در کوه ها به علت ارتفاع زیاد دمای کم بارش به صورت برف و در دشت به علت ارتفاع کم و دمای نسبتا زیاد به صورت باران جلوه می کند.
در دشت خرمدره 9 ایستگاه باران سنج وجود دارد که 7 مورد باران سنجهای ذخیره ای و 2 مورد باران سنج معمولی هستند. که متوسط بارندگی در دشت با توجه به رابطه گرادیان بارندگی در ارتفاعات مختلف در دشت 173 میلمتر و در ارتفاعات مشرف 300 میلیمتر است. بیشترین بارش ماهانه منطقه در اسفندماه به میزان 4/49 میلیمتر و کمترین بارش در مرداد و شهریور ماه برابر 9/1 میلیمتر است.
درجه حرارت:
دمای منطقه مورد نظر در طول 15 سال آماری از 3/10 درجه سانتیگراد تا 5/13 درجه سانتیگراد، میانگین سالانه خود متغیر بوده است. میانگین حداکثر دمای ماهانه مربوط به تیرماه است که برابر 2/31 درجه سانتیگراد است. میانگین حداقل دمای ماهانه مربوط به بهمن و برابر 1/6- درجه سانتیگراد می باشد. میانگین دمای سالانه برابر5/11 درجه سانتیگراد است( بیگلر 1378، 21).
دمای متوسط سالیانه دشت ابهر و خرمدره 8/9 درجه سانتیگراد و تغییرات آن 7/4- درجه سانتیگراد تا 37 درجه سانییگراد در نوسان بوده است. تغییرات دمایی در فصول مختلف در این دشت زیاد است. افزایش دما در این دشت از بهمن تا دی ماه که به حداقل خود برسد ادامه می یابد. بیشترین روزهای یخبندان به ماههای دی و بهمن تعلق دارد( 25 روز در ماه).
رطوبت نسبی:
در طبیعت هوای خشک وجود ندارد . حتی در هوای ظاهراً خشک بیابانها مقداری رطوبت موجود است. رطوبت هوا در بهترین شرایط حدود 4 درصد از ترکیب جو را اشغال می کند. رطوبت موجود در هوا به صورت های جامد، مایع و یا گاز تجلی می کند، ولی حالت غالب رطوبت در جو به صورت بخار آب است( علیجانی 1373، 199).
بر اساس محاسبات ایستگاه هوا شناسی خرمدره کمترین نم نسبی در شهریور ماه و بیشترین آن در دی ماه بوده است. از آنجا که میزان نم نسبی با دمای هوا رابطه دارد می توان گفت که در دی ماه به علت پایین بودن دمای پایین اشباع می شود میزان نم نسبی بیشتر از ماه های دیگر است. با این وجود متوسط رطوبت نسبی سالیانه دشت ابهر- خرمدره 46% است که حداکثر مقدار رطوبت نسبی مربوط به دی ماه با 6/60 و حداقل آن مربوط به مرداد با 31% است.
باد:
به دلیل تاثیر باد برمیزان تبخیر و تعرق که سبب افزایش آن می گردد ارزیابی و اندازگیری سرعت و جهت باد در مطالعات هیدرولوژیک نقش مهمی را ایفا می کند.
در محدوده حوضه آبریز حوضه دشت ابهر رود از تجزیه و تحلیل اطلاعات و آمار ایستگاه سینوپتیک مشاهده می شود که بیشترین باد از جهت شمال غربی، جنوب شرقی با سرعت بین 1 تا 3 متر بر ثانیه می وزد.
تبخیر:
تبخیر فرایند تبدیل مایع به بخار است که از سطوح آب خاک یا به صورت تعرق از سطح گیاهان صورت میگیرد. اگرچه اندازه گیری تبخیر واقعی مشکل است ولی به لحاظ اهمیت داده آن به این عمل صورت میگیرد. در حوضه آبریز ابهررود به علت وزش باد های محلی به نام بادمه و شره( راز) و کمبود رطوبت نسبی هوا در فصل گرما و تابش عمودی خورشید در این فصل که منجر به افزایش نسبتاً شدید دما می شود و همچنین به علت وجود پوشش گیاهی نسبتاً متراکم تبخیر تقریباً زیاد است.
میزان متوسط تبخیر از ایستگاه تبخیر سنجی خرمدره بین 1600 تا 1700 میلمتر اندازه گیری شده است که با توجه به اعمال ضریب اصلاحی تشتک تبخیر( K= 65) میانگین تبخیر و تعرق پتانسیل بین 1050 ت 1100 میلیمتر در سال می باشد
از نظر طبقه بندی اقلیمی بر طبق طبقه بندی دومارتن جز اقلیمی خشک و طبق طبقه بندی آمبرژه از اقلیمی خشک و سرد برخوردار است.
منابع آب:
رودها را براساس مقدار و مداومت جریان آب آن در طول سال به رودخنه های دایمی و فصلی و موقتی طبقهبندی می کنند و بر اساس هر تعریف، رود های دائمی در تمام سال و یا حداقل 90% از ایام سال دارای آب باشند( جداری عیوضی 1383، 99).
منطقه مورد مطالعه، حوضه ابخیز ابهررود را تشکیل می دهد که از دو شاخه بزرگ و دایمی و فصلی تشکیل شده است. با توجه به نقشه های زمین شبکه های آبهای حوضه فصلی ابهر رود پیداست که بعضی از زیر حوضه های آن در تمام سال آب دارند و دائمی می باشند ولی این آبها در فصل گرما در آبیاری محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرند و پیش از رسیدن به خط القعر در ساخه های فصلی بهره برداری می گردد و این عواملی است که در اواخر بهار و تابستان موجب خشکی بستر رود اصلی می شود. در فصول سرد که بارش بیشتر و تبخیر و استعمال آب در کشاورزی در آن بسیار بسیار ناچز است، آب این شاخه پس از الحاق به شاخه اصلی ابهررود در خرمدره به سمت تاکستان حرکت کرده و در نهایت به دریاچه نمک می ریزد( بیگلر 1378، 52).
در جدول شماره ( ؟) و نمودار(؟-) آمار ایستگاه هیدرومتری واقع در قروه را در مورد آبدهی سالانه رودخانه ابهررود را ارائه می دهد. حجم سالانه رودخانه ابهررود در طول سالهای 34-79 تا 2/13 میلیون متر مربع در سال در نوسان بوده است. متوسط آبدهی سالانه رودخانه در طول دوره آماری مذکوز 13/ 56 میلیون متر مکعب می باشد. در اغلب ماه های سال بیشتر رودخانه از ایستگاه قروه به بعد فاقد آب می باشد.
وضعیت خاکها:
بطور کلی در منطقه مورد بررسی که از خاکهای حاصلخیز و مستعد برای کشاورزی با زهکشی مناسب برخوردار است، به علت اختلاف دمای شب و روز و اختلاف دمای شدید فصول سال، تخریب مکانیکی سنگ ها شدید است و همین امر تاثیر چشمگیری بر سنتز خاک در محل دارد. از طرفی بعلت بارش در فصول سرد که منجر به رویش گیاهان و نباتان در فصل رشد می شود، پوشش گیاهی محل نیز متلاشی کردن و تخریب مکانیکی و هم تکامل خاک منطقه از طریق افزایش مقدار مواد آلی خاک تاثیر می گذارد، از طرفی به علت بارش های سیل آسا، در بعضی از مواقع سال و شیب نسبتاً زیاد در دامنه کوه ها، خاکها از نواحی مرتفع به سمت نواحی پست منتقل شده و بدین وسیله بر غنای خاک مناطق پست و دشتها افزوده می شود. لذا در اراضی پست، خاک دارای بافت سنگین و با قابلیت نفوذ آهسته است که اغلب ریزبافت می باشند ولی در دامنه درصد قابل توجهی از خاکها را سنگریزه ها تشکیل می دهند.
[1] . Regional survey
[2] . site survey
[3] . Intensive
[4] . Extensive
265

دریافت فایل
بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد
فهرست مطالب
شماره
صفحه
چکیده ………………………………………………………………………………………………………………………………….
1
مقدمه ……………………………………………………………………………………………………………………………………
2
فصل اول، بررسی ویژگیهای ناحیه ابهر و خرمدره …………………………………………………………………
7
جغرافیای طبیعی …………………………………………………………………………………………………….
8
موقعیت جغرافیایی و وسعت ……………………………………………………………………………………
8
توپوگرافی و ارتفاعات منطقه ابهر و خرمدره ………………………………………………………………
8
زمین شناسی ………………………………………………………………………………………………………….
9
هیدروکلیماتولوژی ………………………………………………………………………………………………….
12
بارندگی ………………………………………………………………………………………………………………..
12
درجه حرارت ………………………………………………………………………………………………………..
13
رطوبت نسبی …………………………………………………………………………………………………………
13
باد ………………………………………………………………………………………………………………………..
13
تبخیر …………………………………………………………………………………………………………………….
14
منابع آب ……………………………………………………………………………………………………………….
14
وضعیت خاکها ……………………………………………………………………………………………………..
15
پوشش گیاهی ………………………………………………………………………………………………………..
15
فصل دوم، نگاهی به تاریخ اشکانی ………………………………………………………………………………………..
17
مقدمه
18
جغرافیای پارت
27
ساختار حکومت اشکانی
28
فصل سوم، سفال اشکانی
44
سفال اشکانی
45
منطقهی غرب ایران
46
منطقهی آذربایجان
56
شمال ایران
57
شرق ایران (سیستان)
57
جنوب ایران
58
فصل چهارم، بررسی باستانشناختی
60
فصل پنجم، گونهشناسی سفالهای اشکانی منطقه
177
فصل ششم، تجزیه و تحلیل دادهها
231
فصل هفتم، نقشهها و نمودارها
237
فصل هشتم، خلاصه و نتیجهگیری
261
فهرست منابع
چکیده
حوزه ی جغرافیایی ابهررود در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیاییاش وضعیتی دارد که شناخت کم و کیف تطورات فرهنگی آن منطقه در دورهی اشکانی میتواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی شمالغرب کشور در دورهی اشکانی یاری دهد.
این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت فرهنگی منطقه و تغیررات و تطورات فرهنگی منطقه در دورهی اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا بررسی حوزهی جغرافیایی ابهرورد (شامل شهرستانهای ابهر و خرمدره ) در دو فصل انجام پذیرفت و در نتیجه 257 محوطه باستانی شناسایی گردید که از این بین، 62 محوطه دارای آثار اشکانی بود. مطالعهی گونهشناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری منطقه در دورهی اشکانی از نتایج مهم این پژوهش است که بر اساس آنها مشخص گردید در دورهی اشکانی استقرارها نسبت به دورهی قبل ( هخامنشی) از نظر تعداد افزایش چشمگیری داشته و حتی استقرارهای دورهی بعد ( ساسانی) به اندازهی دورهی اشکانی نیست؛ این نشانگر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دورهی قبل است، همچنین مشخص گردید که بیشتر استقرارهای منطقه روستاهای کوچکی هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد؛ همچنین به نظر میرسد فرهنگ مادس منطقه در دورهی اشکانی، ضمن تأثیرپذیری از فرهنگ مناطق پیرامونی( بویژه غرب کشور) دارای برخی ویژگیهای بومی- محلی است که آن را از سایر مناطق غرب و شمالغرب کشور تا حدی متمایز میکند.
مقدمه
اوضاع و احوال سرزمین ایران در محدوده زمانی حدود پنج قرنی پس از فروپاشی سلوكیان تا برآمدن ساسانیان آنچانكه باید و شاید دانسته شده است در این دوره طغیان و خیزش ناگهانی قوم ایرانی “پرثوه” بر علیه سلوكیان زمینه ساز پدید آمدن حكومتی شد كه به تدریج از یك قدرت محلی به حكومتی جهانی تبدیل شد. حكومتی كه در دوران اوج و عظمتش به راستی شایسته لقب «امپراتوری» است. امپراتوری ای كه گاه به مصداق خاستگاه قومیاش “پارتیان” و گاه به مناسبت نام جد بنیان گذارانش “اشكانی” نامیده میشود.
تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی سرزمین ایران در دوره اشكانی عمداً یا سهواً مورد غفلت واقع شده طوریكه منابع تاریخی ایران اشارات اندكی به این دوره دارند و حتی در شاهنامه فردوسی نیز كه به نوعی بیانگر بخش قابل توجهی از تاریخ اساطیری ایران و ایرانیان است تعداد ابیاتی كه به تاریخ اشكانی اشاره دارد بسیار ناچیز است و خود حكیم طوس در این خصوص می گوید:
از ایشان به جز نام نشنیدهام نه در نامهی خسروان دیدهام
بیشترین اطلاعات تاریخی پیرامون اشكانیان برگرفته ازمنابع تاریخی رومیان است كه ضمن ثبت و ضبط وقایع و رویدادهای امپراتوری روم آنجاهایی كه این رخدادها به نوعی به ایران و ایرانیان مرتبط بوده اشاراتی نیز به تاریخ ایران شده بسیاری از اندیشمندان سكوت منابع ایرانی در خصوص تاریخ اشكانی را ناشی از بیتوجهی عمدی ساسانیان به تاریخ و فرهنگ اشكانی و حتی به رغم برخی تلاش آنها در نابودی آثار اشكانی میدانند. به این دلیل كه گویا ساسانیان اشكانیان را بیگانگانی میپنداشتند كه غاصب حكومت ایران و تاج و تخت شاهنشاهی هخامنشی هستند.
به هر حال صرفنظر از این مباحث كه پرداختن به آنها در این مجال نمیگنجد پژوهشهای باستانشناسی این امكان را فراهم میآورد تا فارغ از صحت و سقم مدراك تاریخی با استناد به بقایای ملموس مادی بتوان تصویری واقعی از تحولات و تطورات فرهنگی دوره اشكانی به دست داد.
تا چند دهه پیش كمبود و پراكندگی یافتههای باستانشناسی دوره اشكانی (به ویژه در سرزمین اصلی ایران) باعث شده بود كه اطلاعات باستانشناختی از فرهنگ اشكانیان بسیار كم و مبهم باشد . خوشبختانه در چند دهه اخیر در نتیجه تلاش باستانشناسان باعث شده تا تعداد قابل توجهی محوطههای باستانی مربوط به دوره اشكانیان در یك گستره وسیع جغرافیایی از آن آسیای مركزی تا سوریه شناسایی و مطالعه شوند و از این رهگذر امكان آن فراهم آید تا با استناد به جدیدترین یافتههای علمی بتوان تصویری صحیح تر از فرهنگ و تمدن ایران در دوره اشكانی به دست داد. در این بین آنچه بسیار ضروری می نماید داشتن تصویری كلی از پراكندگی سكونتگاهها و الگوهای استقراری دوره اشكانی در گستره فلات ایران است تا از این طریق بتوان ضمن شناخت و درك صحیحتر وضعیت كلی مناطق و نواحی و مراكز مهم ایران در دوره اشكانی به انتخاب گزینش و معرفی نقاط و اماكنی پرداخت كه باستانشناسان بتوانند با شیوههای خاص مطالعاتی خویش (گمانه زنی، لایه نگاری ، كاوش) از آن مكان ها اطلاعاتی فراهم آورند كه به توسعه و تكمیل دانستههای ما در مورد اشكانیان بینجامد.
در همین راستا در دهههای اخیر باستانشناسان ایرانی و خارجی فعالیتهای قابل توجهی انجام دادهاند اما در بسیاری از مناطق ایران از جمله منطقه مورد نظر این پژوهش ، مطالعات جدی انجام نگرفته است.
دشت میان كوهی ابهر در استان زنجان به عنوان گذرگاه و معبر طبیعی بین فلات مركزی و شمالغرب ایران با ویژگیها و قابلیتهای خاص اقلیمیاش پتانسیل لازم جهت استقرار جوامع انسانی را دارا می باشد. لیكن به دلیل فقدان یا كمبود مطالعات و پژوهشهای دقیق باستانشناختی وضعیت كلی این منطقه در دوران تاریخی به ویژه اشكانی چندان روشن نیست این در حالیست كه در مناطق مجاور آن (آذربایجان،كرمانشاه، همدان) آثار فراوانی از دوره اشكانی شناسایی شده و به همین دلیل میتوان گفت منطقه مورد نظر این پژوهش همچون حلقه مفقودهای است كه مطالعه آن می تواند ما را درك و شناسایی بهتر شمالغرب ایران و عصر اشكانی و نیز كم و كیف ارتباطات احتمالی این منطقه با سایر مناطق ایران در آن دوره یاری دهد.
سئوالات اصلی این پژوهش عبارتند از :
1- آیا فرهنگ مادی منطقه جغرافیایی ابهررود در دوره اشكانی به ویژه با تأكید بر گونهشناسی سفال منطقه – ویژگیهای بومی ومحلی دارد یا اینكه، این حوزه جغرافیایی بخشی از گستره فرهنگی مناطق پیرامونی میباشد؟
2- آیا الگوی استقراری دوره اشكانی حوزه جغرافیایی ابهررود با سایر مناطق استان تفاوت دارد؟
3- آیا در منطقه ابهررود می توان شواهدی از مراكز استقراری مهم دوره اشكانی –شهر، مركز نظامی و نظایر آن- بدست آورد؟
4- آیا موقعیت جغرافیایی منطقه ابهررود تأثیر عمدهای در ماهیت استقرارهای اشكانی داشته است؟
سابقه تحقیق:
این پژوهش در قالب بررسی سیستماتیك میدانی برای نخستین بار پیشنهاد میگردد و معدود كارهای انجام شده به شرح زیر میباشد:
– برخی بررسیهای پراكنده كه نتایج آنها منتشر نشده است.
– اطلاعات خاصی كه در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری كشور موجود است قابل استناد خواهد بود.
– برخی مطالعات باستانشناختی موردی نظیر كاوش و لایه نگاری كه در سال های اخیر توسط كارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری انجام گرفته است.
هدف تحقیق :
این پژوهش با استناد به دادههای حاصل از یك بررسی سیستماتیك باستان شناختی درجستجوی یافتن پاسخی منطقی و دقیق به سؤالاتی است كه درخصوص اوضاع منطقه مورد نظر برای باستانشناسان مطرح است تا از این راه بتوان به اهدافی چون شناخت دقیق الگوهای استقراری آن دوره شناسایی مراكز عمده استقراری، شناسایی مسیرهای ارتباطی منطقه، شناسایی منابع طبیعی موجود و ارتباط آنها بامحوطههای باستانی برآورد احتمالی و مطالعهی پراكنش جمعیت منطقه، تعیین نوع و وضعیت استقرارها (كوچرو یا یكجانشین)، تبیین كرونولوژی منطقه در دوران تاریخی (مخصوصاً در دوره پارتی)، تأثیر اقلیم بر فرهنگ و محلی و … دست یافت. بدیهی است پاسخگویی دقیق به سؤالات فوق صرفاً براساس نتایج حاصله از یك بررسی باستانشناختی میسر نخواهد بود معهذا این پژوهش سعی دارد حتیالمقدور ضمن تلاش برای پاسخگویی به سوالات فوق مشخصاً مكانها و محوطههایی را معرفی نماید كه درصورت مطالعه دقیق آنها از طریق كاوش و لایهنگاری و گمانه زنی، اطلاعات لازم جهت پاسخگویی به سوالات فوقالذكر فراهم آید.
قاعدتاً یكی از اهداف اولیه این پژوهش مطالعهی فرهنگ سفالگری دوره اشكانی منطقه میباشد كه ما را در دستیابی به اهداف بیان شده درطرح رهنمون خواهد ساخت.
روش كار و تحقیق :
تا چندی پیش در باستان شناسی بررسی بیشتر به منظور شناسایی و انتخاب محوطههایی جهت انجام كاوش به كار میرفت ولی امروزه به عنوان یك شیوه مستقل مطالعاتی درپژوهشهای باستانشناسی كاربری فراوان دارد و به این ترتیب بخش عمدهای از خلاء موجود در پژوهشها و مطالعات باستانشناسی پر میشود.
بررسی باستان شناسی چون معمولاً هزینه كمتری دارد و نیز هیچگونه نقش تخریبی ندارد (برخلاف كاوش) یكی از سادهترین و عملیترین و درعین حال كارآمدترین شیوههای كسب اطلاع از تحولات فرهنگی جوامع باستانی و تاریخی است؛ در این شیوه مطالعاتی در كنار شناسایی محوطهها میتوان كمابیش به اهدافی چون درك چگونگی توزیع فعالیتهای انسانی، تعیین كم و كیف ارتباط بین انسان و محیط و به تبع آن منابع زیست محیطی و طبیعی و … دست یافت.
بررسی باستانشناسی را میتوان از نظر محدوده جغرافیایی پژوهش به دو گروه تقسیم كرد: گروه اول بررسیهای ناحیهای و منطقهای[1] هستند كه درآن یك محدوده جغرافیایی بررسی میشود و گروه دوم بررسیهای تك مكانی[2] هستند كه درآن یك محوطه خاص انتخاب و به طور دقیق و جزیی مورد بررسی قرار میگیرد. از سوی دیگر در اتخاذ استراتژی پژوهشی، بررسیهای باستانشناسی ممكن است به صورت ژرفانگر[3] و یا پهنانگر[4] طراحی شدند. علاوه براین اتخاذ شیوهای سیستماتیك و یا عمومی از دیگر راههای انجام بررسیهای باستانشناسی است.
شیوهای كه در باستانشناسی ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، دراین روش باستانشناسی به معرفی مكانهای باستانی و ارائه گاهنگاری پیشنهادی، مشخص كردن كم و كیف آثار و تعیین و ثبت موقعیت آثار برروی نقشه میپردازد و سپس بر اساس این دادهها به تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله میپردازد؛ و از این راه به تلاش برای سازماندهی اطلاعات و تعیین خط مشی پژوهش درمراحل آینده بپردازد.
این پژوهش نیز یك بررسی منطقهای پهنانگر است كه با اتخاذ شیوه عمومی انجام میپذیرد. این تحقیق در چهار مرحله انجام خواهد شد 1. مطالعات كتابخانهای و شناسایی جامع منابع و مستندات و نیز استفاده از نتایج بررسیها و كاوشهای باستان شناسی و مطالعات پیشین 2. مطالعات میدانی شامل بررسی باستانشناسی در منطقه مورد نظر خواهد بود 3. طبقهبندی اطلاعات حاصله و تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از روشهای علمی رایج در پژوهشهای باستان شناختی 4. جمعبندی، نتیجهگیری و تدوین و تألیف پایاننامه.
ب- روش گردآوری اطلاعات : (میدانی – كتابخانه ای و غیره)
اطلاعات موردنیاز از طریق فیش برداری از اسناد و متون علمی و استنادات مورخین یونانی و رومی و اسلامی، بررسیهای باستان شناسی و نمونهگیری از مواد فرهنگی بدست آمده درجریانات مطالعات میدانی، دراین تحقیق برای سامان دهی دادهها و مواد گردآوری شده و سهولت ارجاع آنها، بااستفاده از GPS محوطههای مطالعه شده شمارهگذاری و به دقت برروی نقشه پیاده خواهند شد.
ابزار گردآوری اطلاعات :
ابزار گردآوری اطلاعات درمطالعات كتابخانهای شامل فیشبردای و عكسبرداری و تهیه نسخه طرحها و تصاویر موجود در منابع تاریخی و گزارشها و مقالات علمی مربوط به موضوع میباشد و درمطالعه میدانی مشخصات مواد فرهنگی گردآوری شده به ویژه نمونه سفالها دركارتهای مخصوص ثبت و ضبط شده و نهایتاً اطلاعات كلی نمونههای جمع آوری شده درجداول و نمودارها ترسیم ثبت خواهند شد.
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات :
از آنجائیكه هدف اصلی تحقیق، تببین وضعیت اجتماعی و فرهنگی منطقه در دوره اشكانی با شناسایی محوطههای باستانی آن دوره است و مهمترین دستاوردی مادی بررسی باستان شناختی «سفال» است؛ برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری «تحلیل رود واحد تحلیل «خوشه» است، یعنی به جای تكههای سفال، گروهی از آنها كه به گونهای با یكدیگر نسبت دارند، مورد بررسی قرار میگیرد. این روش در جمعبندیهای زیستگاهی و تعیین مرزهای فرهنگی بین منطقهای و همخوانی گاهنگاری مكانهای باستانی با یكدیگر از اهمیت ویژهای برخوردار است. دراین تجزیه و تحلیل دادههای سفالی بدست آمده از محوطههای باستانی كه پیشتر مطالعه و شناسایی شدهاند به عنوان شاخص انتخاب و دادههای بدست آمده از محوطههای حوزه جغرافیایی ابهررود با آنها سنجیده خواهد شد.
فصـــل اول
بررسی ویژگی های جغرافیایی
ناحیه ابهر و خرم دره
جغرافیای طبیعی:
به منظور دستیابی به شناختی جامع از وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر مکان لازم است بستر و شرایط جغرافیایی حاکم بر آن مورد توجه قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف ابتدا عوامل اکولوژیکی منطقه خرم دره و پتانسیل های بالقوه مورد بحث قرار می گیرند.
موقعیت جغرافیایی و وسعت:
شهرستان خرم دره به عنوان یکی از شهرستان های پر رونق از لحاظ کشاورزی و صنعتی استان زنجان حدود 410 کیلومتر مربع وسعت داشته است و در جنوب شرقی استان واقع و مرکز آن شهرستان خرم دره است.
محدوده این شهرستان از شمال به ابهر، از شرق به طارم، از جنوب و غرب به شهرستان ابهر و خدابنده ختم می شود. این شهرستان از لحاظ مختصات جغرافیایی بین ΄35 ˚48 تا ́56 ˚48 طول شرقی و ΄15 ˚36 تا ΄30 ˚36 عرض شمالی واقع شده است. شهر خرمدره به عنوان مرکز این شهرستان و در فاصله 90 کیلومتری مرکز استان واقع شده است و ارتفاع آن از سطح دریا 1570 متر است. از لحاظ تقسیمات سیاسی این شهرستان به علت اینکه چند سالی بیش نیست که تبدیل به شهرستان شده است هنوز حدود دقیق توابع آن مشخص نیست در حالی که دارای یک بخش مرکزی( خرمدره) و دو دهستان است. دهستان قلعه حسینیه به مرکزیت روستای قلعه حسینیه، دهستان الوند به مرکزیت روستای الوند.
این شهرستان مجموعاًً دارای 29 آبادی است که 18 آبادی آن دارای سکنه و 11 آبادی آن خالی از سکنه هستند.
توپوگرافی و ارتفاعات منطقه ابهر و خرمدره:
شهرستان های ابهر و خرمدره منطقه ای کوهستانی که کوه های آن به دو صورت رشته ی موازی به دنبال کوه های زنجان از قافلان کوه محل عبور رودخانه قزل ارون با جهت شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده است و تا دشت قزوین( تاکستان) ادامه دارد. ارتفاعات شهرستان خرمدره که از شمال با رشته کوه البرز و از جنوب و جنوب غربی با رشته کوه زاگرس هم جوار است، با دریافت برف و باران فراوان و ایجاد شاخه های متعدد ابهر رود که رسوبات فراوانی را در دره ته نشین می کند، زمین های حاصل خیزی برای کشاورزی ایجاد می شود. پوشش گیاهی ارتفاعات و دامنه، زندگی شبانی را شکل می دهد. حاصل این امر ایجاد مراکز تجمع انسانی و اقتصادی از قبیل سلطانیه، صایین قلعه، هیدج، خرمدره و ابهر و روستاهای متعدد می باشد( جغرافیای استان زنجان، 1375، 16).
با بررسی نقشه های توپوگرافی و منحنی های میزان و مشاهده در روی زمین ملاحظه می گردد که شمال و جنوب حوضه ابهر رود به صورت ارتفاعات و قله ها جزء واحد کوهستان محسوب می شوند.
واحد کوهستان در شمال حوزه شامل: کوه های قیالاغلی، سندان داغ، خراسان لو، کوه بلاغ و الوند داغ است که امتداد آ نها شمال غرب – جنوب شرق می باشند. مرتفع ترین نقطه حوزه در شمال حوزه و در کوه های سندان داغ با ارتفاع 2975 متر از سطح دریا و اقع شده است. این کوهها با شیب زیاد به سمت جنوب ممتدد شده و به پای کوه ختم می شوند که در آنجا زمین شیب کمتری را به خود میگیرد.
واحد کوهستان در جنوب حوزه شامل: کوه های گنگ دره، کوه رستم، قره داغ، کوه قواد و کوه اوج قاشق است که نسبت به کوه های شمالی دارای ارتفاع کمتری هستند. و امتداد آنها هم اگر چه شمال غرب- جنوب جنوب شرقی است ولی مثل شمال حوزه از نظم زیادی برخوردار نیستند.
در این واحد از آن جا که شیب زیاد هرگز اجازه کشاورزی را نمی دهد به عنوان مراتع و چراگاه دام توسط مردم محل مورد استفاده قرار می گیرند( بیگلر 1378، 72- 74).
زمین شناسی:
منطقه خرمدره و بطور کلی حوضه آبخیز ابهر رود که دشت هموار نسبتاً وسیعی را تشکیل می دهد ( دشت میان کوهی) در حقیقت یک چاله تکتونیکی و فروافتادگی است که از شمال غرب و جنوب شرق امتداد پیدا کرده و حاصل عملکرد تکتونیک در گذشته است و لذا منشاء تشکیل آن نیروهای درونی زمین در ادوار مختلف زمینشناسی است و در طول سالیان متمادی عوامل دینامیک بیرونی شکل آن را به مقدار محدودتری در مقایسه با عوامل تکتونیک تغییر دادهاند. می توان گفت که در مسیر حرکت رود این حوضه و زمینهای هموار مجاور آن و کوه های اطراف آن زمین فروافتادگی یا بالارفتگی پیداکرده و به صورت هورست و گرابن درآمده است.
از نظر چینه شناسی کوه های ابهر و خرمدره ارتباط نزدیکی با کوه های البرز دارد که در تمامی سریها از پایوزویک تا دوران چهارم مشاهده می شود. از نظر تقسیمات ساختاری دشت ابهر بر طبق تقسیم بندی واحد های ساختمانی رسوبی ایران در زون البرز- آذربایجان واقع شده است. با توجه به وسعت این زون آن را به نواحی کوچکتری تقسیم نموده اند که محدوده مطالعاتی عمدتاً در قسمت البرز غربی واقع گردیده است. بررسی تاریخچه زمین شناسی نشان می دهد که در طی دوران سنوزوئیک این زون به شدت تحت تاثیر فازهای کوهزایی آلپی قرار داشته است و فعالیت های آتشفشانی آئوسن( سازند کرج) در تمام طول آن دیده می شود. بطوریکه با پیشروی به سمت غرب به شدت این فعالیت ها افزوده می شود. طی الیگوسن آغازین، فعالیت های به صورت توده های نفوذی متعدد و با ترکیبات متنوع در اکثر زون دیده می شود که می توان به اطراف تاکستان، ابهر و هیدج اشاره کرد. پس از این زمان گسترده حوضه آبریز مورد مطالعه اثری از فعالیت ماگماتیسم دیده نمی شود.
نقشه زمین شناسی دشت ابهر( نقشه شماره ) رخنون های ارتفاعات حاشیهای دشت ابهر تنوعی از سنگهای بسیار قدیمی تا عصر حاضر را نشان می دهد. در این بخش طبقه بندی این تشکیلات را می توان بصورت خلاصه چنین بیان نمود:
تشکیلات پر کمبرین قدیمی ترین تشکیلاتی که در منطقه دیده می شود این تشکیلات شامل فلییت ها و میکاشیت هایی که در جنوب الگزیر مشاهده می گردند. سپس تشکیلات کهر که عبارت از یک سری شیست های سنگ لوحی سبز رنگ و شفاف وجود دارند که در جنوب میکا شیت ها دیده می شوند و به ترتیب گرانیت های دوران جوانتر ین تشکیلات پرکامبرین و روی تشکیلات بایندر شامل سنگ ماسه های ارغوانی و شیستهای سیلتی به ضخامت حدود 150 متر و روی آنها تشکیلات سلطانیه شامل دولومیت های روشن که بطور هم شیب روی تشکیلات بایندر قرار دارد. این رخنون در جنوب ابر مشاهده می شود که بوسیله گسل های متعدد از یکدیگر جدا شده اند.
روی تشکیلات سلطانیه تشکیلات باورتکه تناوبی از شیست های الوان برنگ ارغوانی – سبز قهوه ای می باشد روی این تشکیلات را جزوه سری های پایین کامبرین نیز حساب می آورند.
دوران اول:
کامبرین در این دوره ماسه سنگ های به نم تشکیلات لالون دیده می شود که در قسمت فوقانی خود از کوارتزیت به نام تاپ کوارتزین دارند.
روی این طبقات میلاکه از دولومیت های تیره رنگ هستند بطور هم شیب قرار دارند. دنین- یرمین از کوارتزیت ها و ماسه سنگ های ارغوانی که ضخامت هی حدود 120 متر دارند و به نام تشکیلات درود نامیده می شوند تشکیل شده که روی این تشکیلات روته از آهک های منطبق فرسایش یافته برنگ های قرمز و خاکستری تیره که حاوی براکیوپودها و ساقه های آهکی خاردارن است قرار گرفتهاند. این تشکیلات نیز وسعت چندانی ندارند.
دوران دوم:
تشکیلات ژوراسیک زیرین به نام تشکیلات از شیستهای سبز زیتونی و ماسه سنگ های قهوه ای تشکیل شده و روی آن را تشکیلات لار قرار دارد که شامل یک طبقه ضخیم و کمرنگ از آهک های آمونیت دار فشرده است.
تشکیلات ژوراسیک در جنوب و جنوب غربی ابهر بین ابهر و سلطانیه دیده می شود.
ائوسن :
سکانس سنگ های پالئوژن با رسوبات تخریبی قرمز رنگ شروع می شود و در حوالی ابهر به کنگلومرا های دانه درشت ختم می شوند که به نام تشکیلات فجن نامیده می شود. تشکیلات فجن بطور هم شیب بوسیله آهکهایی با ضخامت 150 متر پوشیده می شود. این آهک ها زرد رنگ لایه لایه هستند که به نام تشکیلات زیارت نامیده می شود.
روی این تشکیلات سنگ های آذرین بصورت کمربند وسیعی مخصوصاً در جنوب و جنوب شرقی سلطانیه تا ابهر رود قرار دارند. این سکانس و مکانیک را می توان با تشکیلات کرج مطابقت داد.
تشکیلات شامل توف های سبز رنگ ، سبز رنگ آبی و زرد که روی آنها آگلومرا و کوله های ضخیم برش پوشیده شده و عموما دانه درشت می باشند ریولیت در این تشکیلات بخصوص در نزدیکی صایئن قلعه فراوان دیده می شود.
در منطقه شمال شرقی ابهر تشکیلات کرج حاوی توف ها و شیست ها سبز رنگ خاکستری و آگلومرا دیده می شود. در شمال غربی ابهر تشکیلات آذرین درونی از جنس گرانودیوریت که مربوط به دوران سوم است دیده می شود که تشابهی از نظر زمانی با گرانیت دوران ندارد و همراه کوله های آندزیت و همچنین ماسه سنگ می باشند.
در حقیقت می توان گفت که قسمت شمال شرقی و شمال غربی منطقه اکثراً سنگ های آذرین دوران سوم با گسترش وسیعی پوشانیده اند ولی بعلت غیر قابل نفوذ بودن آنها نقشی در تغذیه آبهای زیر زمینی ندارند.
زمین شناسی دشت:
در منطقه خرمدره سه نوع آبرفت وجود دارد که بترتیب آبرفت های قدیمی و میانی و جدید نامیده می شودند. 70 درصد آبرفت های جنوب دشت از فرسایش آدزیت- گرانیت- شیست و ماسه سنگ هستند و بقیه آهکی هستند.
آبرفت های های قدیمی دانه درشت، فشرده و همراه با رس فراوان و قابلیت نفوذ خیلی کم می باشند که در قسمت شمالی جلگه و پای دامنه های ارتفاعات شمالی گسترش دارند.
آبرفتهای میانی روی آبرفت های قدیمی قرار دارند تقریبا دانه درشت بوده و قابلیت نفوذ کمی دارند. آبرفت های جدیدتر که اکثراً زمین های زراعتی را تشکیل می دهند دانه ریز بوده و از شن و ماسه و کمی رس تشکیل شده اند. قابلیت نفوذ آنها خوب بوده و اغلب آبرفت های رودخانه ای می باشند که بوسیله رودخانه ابهر رود انباشته شده اند.
در منتهی الیه شمال غرب منطقه یک سری تراس های آبرفتی وجود دارد که جاده ابهر – زنجان را در چند نقطه قطع نموده است.
هیدروکلیماتولوژی
کمیت های اقلیمی نقش بسزایی در مطالعات هیدرولوژی منطقه ایفا می کنند. در ناحیه مورد نظر همانند سایر نقاط سرزمین ایران عواملی که آب و هوای آن را کنترل می کنند شامل عوامل محلی و بیرونی می باشند.
عوامل محلی در محل موجودند و از سالی به سال دیگر تغییر نمی کنند مثل زاویه تابش خورشید، ارتفاع محل و … .
عوامل بیرونی عواملی هستند که در مقیاس بزرگتری در قالب سیستم های جوی اقلیم منطقه را تحت تاثیر قرار می دهند. عوامل بیرونی ذاتی نیستند و فراوانی وقوع آنها نیز همیشه ثابت نیست و ورود آنها تابع سیستمهای آورنده آنهاست، ممکن است یک سال زیاد باشد و سالی اصلا نباشد. باران، درجه حرارت، رطوبت نسبی ، باد، تبخیر و تعرق از جمله این کمیت های است که بطور اجمالی در ادامه به آن اشاره می گردد.
بارندگی:
به علت برودت هوا در اواخر پاییز و زمستان که به چندین درجه سانتی گراد زیر صفر می رسد بارش منطقه در این موقع به صورت برف تظاهر پیدا می کند و در مواقع دیگر به صورت باران مشاهده می شود. در یک لحظه در کوه ها به علت ارتفاع زیاد دمای کم بارش به صورت برف و در دشت به علت ارتفاع کم و دمای نسبتا زیاد به صورت باران جلوه می کند.
در دشت خرمدره 9 ایستگاه باران سنج وجود دارد که 7 مورد باران سنجهای ذخیره ای و 2 مورد باران سنج معمولی هستند. که متوسط بارندگی در دشت با توجه به رابطه گرادیان بارندگی در ارتفاعات مختلف در دشت 173 میلمتر و در ارتفاعات مشرف 300 میلیمتر است. بیشترین بارش ماهانه منطقه در اسفندماه به میزان 4/49 میلیمتر و کمترین بارش در مرداد و شهریور ماه برابر 9/1 میلیمتر است.
درجه حرارت:
دمای منطقه مورد نظر در طول 15 سال آماری از 3/10 درجه سانتیگراد تا 5/13 درجه سانتیگراد، میانگین سالانه خود متغیر بوده است. میانگین حداکثر دمای ماهانه مربوط به تیرماه است که برابر 2/31 درجه سانتیگراد است. میانگین حداقل دمای ماهانه مربوط به بهمن و برابر 1/6- درجه سانتیگراد می باشد. میانگین دمای سالانه برابر5/11 درجه سانتیگراد است( بیگلر 1378، 21).
دمای متوسط سالیانه دشت ابهر و خرمدره 8/9 درجه سانتیگراد و تغییرات آن 7/4- درجه سانتیگراد تا 37 درجه سانییگراد در نوسان بوده است. تغییرات دمایی در فصول مختلف در این دشت زیاد است. افزایش دما در این دشت از بهمن تا دی ماه که به حداقل خود برسد ادامه می یابد. بیشترین روزهای یخبندان به ماههای دی و بهمن تعلق دارد( 25 روز در ماه).
رطوبت نسبی:
در طبیعت هوای خشک وجود ندارد . حتی در هوای ظاهراً خشک بیابانها مقداری رطوبت موجود است. رطوبت هوا در بهترین شرایط حدود 4 درصد از ترکیب جو را اشغال می کند. رطوبت موجود در هوا به صورت های جامد، مایع و یا گاز تجلی می کند، ولی حالت غالب رطوبت در جو به صورت بخار آب است( علیجانی 1373، 199).
بر اساس محاسبات ایستگاه هوا شناسی خرمدره کمترین نم نسبی در شهریور ماه و بیشترین آن در دی ماه بوده است. از آنجا که میزان نم نسبی با دمای هوا رابطه دارد می توان گفت که در دی ماه به علت پایین بودن دمای پایین اشباع می شود میزان نم نسبی بیشتر از ماه های دیگر است. با این وجود متوسط رطوبت نسبی سالیانه دشت ابهر- خرمدره 46% است که حداکثر مقدار رطوبت نسبی مربوط به دی ماه با 6/60 و حداقل آن مربوط به مرداد با 31% است.
باد:
به دلیل تاثیر باد برمیزان تبخیر و تعرق که سبب افزایش آن می گردد ارزیابی و اندازگیری سرعت و جهت باد در مطالعات هیدرولوژیک نقش مهمی را ایفا می کند.
در محدوده حوضه آبریز حوضه دشت ابهر رود از تجزیه و تحلیل اطلاعات و آمار ایستگاه سینوپتیک مشاهده می شود که بیشترین باد از جهت شمال غربی، جنوب شرقی با سرعت بین 1 تا 3 متر بر ثانیه می وزد.
تبخیر:
تبخیر فرایند تبدیل مایع به بخار است که از سطوح آب خاک یا به صورت تعرق از سطح گیاهان صورت میگیرد. اگرچه اندازه گیری تبخیر واقعی مشکل است ولی به لحاظ اهمیت داده آن به این عمل صورت میگیرد. در حوضه آبریز ابهررود به علت وزش باد های محلی به نام بادمه و شره( راز) و کمبود رطوبت نسبی هوا در فصل گرما و تابش عمودی خورشید در این فصل که منجر به افزایش نسبتاً شدید دما می شود و همچنین به علت وجود پوشش گیاهی نسبتاً متراکم تبخیر تقریباً زیاد است.
میزان متوسط تبخیر از ایستگاه تبخیر سنجی خرمدره بین 1600 تا 1700 میلمتر اندازه گیری شده است که با توجه به اعمال ضریب اصلاحی تشتک تبخیر( K= 65) میانگین تبخیر و تعرق پتانسیل بین 1050 ت 1100 میلیمتر در سال می باشد
از نظر طبقه بندی اقلیمی بر طبق طبقه بندی دومارتن جز اقلیمی خشک و طبق طبقه بندی آمبرژه از اقلیمی خشک و سرد برخوردار است.
منابع آب:
رودها را براساس مقدار و مداومت جریان آب آن در طول سال به رودخنه های دایمی و فصلی و موقتی طبقهبندی می کنند و بر اساس هر تعریف، رود های دائمی در تمام سال و یا حداقل 90% از ایام سال دارای آب باشند( جداری عیوضی 1383، 99).
منطقه مورد مطالعه، حوضه ابخیز ابهررود را تشکیل می دهد که از دو شاخه بزرگ و دایمی و فصلی تشکیل شده است. با توجه به نقشه های زمین شبکه های آبهای حوضه فصلی ابهر رود پیداست که بعضی از زیر حوضه های آن در تمام سال آب دارند و دائمی می باشند ولی این آبها در فصل گرما در آبیاری محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرند و پیش از رسیدن به خط القعر در ساخه های فصلی بهره برداری می گردد و این عواملی است که در اواخر بهار و تابستان موجب خشکی بستر رود اصلی می شود. در فصول سرد که بارش بیشتر و تبخیر و استعمال آب در کشاورزی در آن بسیار بسیار ناچز است، آب این شاخه پس از الحاق به شاخه اصلی ابهررود در خرمدره به سمت تاکستان حرکت کرده و در نهایت به دریاچه نمک می ریزد( بیگلر 1378، 52).
در جدول شماره ( ؟) و نمودار(؟-) آمار ایستگاه هیدرومتری واقع در قروه را در مورد آبدهی سالانه رودخانه ابهررود را ارائه می دهد. حجم سالانه رودخانه ابهررود در طول سالهای 34-79 تا 2/13 میلیون متر مربع در سال در نوسان بوده است. متوسط آبدهی سالانه رودخانه در طول دوره آماری مذکوز 13/ 56 میلیون متر مکعب می باشد. در اغلب ماه های سال بیشتر رودخانه از ایستگاه قروه به بعد فاقد آب می باشد.
وضعیت خاکها:
بطور کلی در منطقه مورد بررسی که از خاکهای حاصلخیز و مستعد برای کشاورزی با زهکشی مناسب برخوردار است، به علت اختلاف دمای شب و روز و اختلاف دمای شدید فصول سال، تخریب مکانیکی سنگ ها شدید است و همین امر تاثیر چشمگیری بر سنتز خاک در محل دارد. از طرفی بعلت بارش در فصول سرد که منجر به رویش گیاهان و نباتان در فصل رشد می شود، پوشش گیاهی محل نیز متلاشی کردن و تخریب مکانیکی و هم تکامل خاک منطقه از طریق افزایش مقدار مواد آلی خاک تاثیر می گذارد، از طرفی به علت بارش های سیل آسا، در بعضی از مواقع سال و شیب نسبتاً زیاد در دامنه کوه ها، خاکها از نواحی مرتفع به سمت نواحی پست منتقل شده و بدین وسیله بر غنای خاک مناطق پست و دشتها افزوده می شود. لذا در اراضی پست، خاک دارای بافت سنگین و با قابلیت نفوذ آهسته است که اغلب ریزبافت می باشند ولی در دامنه درصد قابل توجهی از خاکها را سنگریزه ها تشکیل می دهند.
[1] . Regional survey
[2] . site survey
[3] . Intensive
[4] . Extensive
265