مقاله در مورد مناسك ديني
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
3-2-1- بيان ديدگاه برخي از روان شناسان راجع به مناسك ديني
3-2-1-1- فرويد
فرويد احساسات مذهبي را با اصل قرار دادن دو پارادايم اصلي مورد بررسي قرار ميدهد اول مسأله محروميت و دوم داشتن احساسات دو پهلو نسبت به والدين.
3-2-1-1-1- محروميت
او در كتاب روانكاوي آينده يك پندار استدلالش چنين است:
« زندگي ناگزير با محروميت هايي همراه است حتي همين تمدن، از آنجا كه خود تمدن مبتني بر وانهادن كششها و انگيزه هاي غريزي است پيامدهاي گريزناپذيري آن رنج بردن افراد از ناكامي است به عقيده فرويد نظم و مقررات اجتماعي كه مستلزم تمدن است بدون تحميل محروميت برافراد تحقق نمي يابد.
او محروميت ديگر محروميت افراد بر هم ميداند زيرا در هر مرحله افراد مسلط بر ديگران به نوعي اعمال قدرت ميكنند.
محروميت مهمتر از نظر فرويد محروميتي است كه از جانب طبيعت بر انسانها تحميل شده است او به جهان طبيعي به صورت انساني نگريسته است كه گويي تمام ويژگيهاي نوع بشر را دارد. اگر طبيعت به گونه اي غيرشخصي نگريسته شود نمي توان به آن نزديك شد، برخورد كرد و تماس برقرار نمود اما اگر طبيعت با سيماي انساني تصور شود يعني داراي اراده و مقصود نيست انگاشته شود ميتوان بر آن تأثير گذاشت، خشمش را فرونشاند دلش را به دست آورد،رشوه اش داد و ترغيبش نمود.(همان،ص 47)
فرويد در ادامه با شرح جامعه ابتدايي كه دين نخستين بار در آن پديدار شد توضيح ميدهد كه يك چنين طرز تفكري درباره طبيعت بسيار مايه آرامش و دلداري است و در واقع گامي به پيش در برخورد با جهان به شمار ميآيد. (هميلتون، 1377 ص 100)
3-2-1-8-2- احساسات دوپهلو نسبت به والدين
به نظر فرويد اين شيوه برخورد با ناكامي و محروميت بر الگوي رابطه كودك با والدين به ويژه رابطه كودك با پدر استوار است. فرد ميكوشد به همان نحو با پدرش برخورد كند كه با جهان طبيعي نيز برخورد ميكند فرويد اين قضيه را به صورت زير شرح ميدهد:
2
«براي اينكه اين موقعيت چيز تازه اي نيست اين قضيه پيش نمونه كودكانه اي دارد و در واقع تداوم همان است يكبار پيش از اين فرد خودش را در حالت مشابهي از درماندگي يافته است و آن مربوط به زماني است كه شخص به عنوان يك بچه كودك در رابطه با والدينش بوده است. او به يك دليل ميبايست از والدينش به ويژه پدرش هراس داشته باشد ولي از سوي ديگر مطمئن بود كه پدرش از او در برابر خطرهاي احتمالي محافظت ميكند در نتيجه طبيعي بود كه اين دو موقعيت را همانند بداند. انسان نيروهاي طبيعي را نه تنها به صورت اشخاصي در نظر ميآورد كه با آنها ميتواند مانند همگنانش ارتباط برقرار سازد. كه اين امر البته نمي تواند تأثير بيش از اندازه نيرومندي را كه اين نيروها بر او ميگذراند به قدري كافي توجيه كند – بلكه به آنها خصلت يك پدر ميبخشد و آنها را به خدايان تبديل ميكنند.» (فرويد، 1344، ص 29و ص 30)
لذا انسانها نه تنها نيروهاي طبيعي را به صورت اشخاصي در نظر ميآورند كه با آنها ميتوانند همگنانش ارتباط برقرار سازد. كه البته به دليل نيرومندي بيش از اندازه نيروهاي طبيعي به آنها خصلت يك پدر ميبخشد و آنها را به خدايان تبديل ميكند (هميلتون، 1377 ص 102)
3-2-1-2- كاركرد جبران كننده دين
فرويد در ادامه بحث پيشين از استقلال بيشتر خدايان سخن ميگويد اودر پايان بر اين نكته كه در ذهن انسان اين انديشه پديدار ميشود خدايان خودشان حاكم بر سرنوشت شده اند تأكيد ميكند خدايان كاركرد جبران كننده دارد و مطلب فوق را به اين شرح توضيح ميدهد.
«انسانها بر اين باورند كه خدايان محروميت هايي كه فرهنگ براي سركوبي و تنظيم كششهاي غريزي بر آنها تحميل ميكند را جبران ميسازد در اين زمان است كه دين با اخلاق عجين ميشود.
او توضيح ميدهد كه دين با ارائه تصويري از نظم جهاني مبتني بر اينكه هر چيز معنايي دارد و سرجاي خودش قرار گرفته و هيچ چيز خودسرانه و تصادفي نيست نقش جبران كننده خويش را ايفا ميكند.
مقاله در مورد مناسك ديني
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 35 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
3-2-1- بيان ديدگاه برخي از روان شناسان راجع به مناسك ديني
3-2-1-1- فرويد
فرويد احساسات مذهبي را با اصل قرار دادن دو پارادايم اصلي مورد بررسي قرار ميدهد اول مسأله محروميت و دوم داشتن احساسات دو پهلو نسبت به والدين.
3-2-1-1-1- محروميت
او در كتاب روانكاوي آينده يك پندار استدلالش چنين است:
« زندگي ناگزير با محروميت هايي همراه است حتي همين تمدن، از آنجا كه خود تمدن مبتني بر وانهادن كششها و انگيزه هاي غريزي است پيامدهاي گريزناپذيري آن رنج بردن افراد از ناكامي است به عقيده فرويد نظم و مقررات اجتماعي كه مستلزم تمدن است بدون تحميل محروميت برافراد تحقق نمي يابد.
او محروميت ديگر محروميت افراد بر هم ميداند زيرا در هر مرحله افراد مسلط بر ديگران به نوعي اعمال قدرت ميكنند.
محروميت مهمتر از نظر فرويد محروميتي است كه از جانب طبيعت بر انسانها تحميل شده است او به جهان طبيعي به صورت انساني نگريسته است كه گويي تمام ويژگيهاي نوع بشر را دارد. اگر طبيعت به گونه اي غيرشخصي نگريسته شود نمي توان به آن نزديك شد، برخورد كرد و تماس برقرار نمود اما اگر طبيعت با سيماي انساني تصور شود يعني داراي اراده و مقصود نيست انگاشته شود ميتوان بر آن تأثير گذاشت، خشمش را فرونشاند دلش را به دست آورد،رشوه اش داد و ترغيبش نمود.(همان،ص 47)
فرويد در ادامه با شرح جامعه ابتدايي كه دين نخستين بار در آن پديدار شد توضيح ميدهد كه يك چنين طرز تفكري درباره طبيعت بسيار مايه آرامش و دلداري است و در واقع گامي به پيش در برخورد با جهان به شمار ميآيد. (هميلتون، 1377 ص 100)
3-2-1-8-2- احساسات دوپهلو نسبت به والدين
به نظر فرويد اين شيوه برخورد با ناكامي و محروميت بر الگوي رابطه كودك با والدين به ويژه رابطه كودك با پدر استوار است. فرد ميكوشد به همان نحو با پدرش برخورد كند كه با جهان طبيعي نيز برخورد ميكند فرويد اين قضيه را به صورت زير شرح ميدهد:
2
«براي اينكه اين موقعيت چيز تازه اي نيست اين قضيه پيش نمونه كودكانه اي دارد و در واقع تداوم همان است يكبار پيش از اين فرد خودش را در حالت مشابهي از درماندگي يافته است و آن مربوط به زماني است كه شخص به عنوان يك بچه كودك در رابطه با والدينش بوده است. او به يك دليل ميبايست از والدينش به ويژه پدرش هراس داشته باشد ولي از سوي ديگر مطمئن بود كه پدرش از او در برابر خطرهاي احتمالي محافظت ميكند در نتيجه طبيعي بود كه اين دو موقعيت را همانند بداند. انسان نيروهاي طبيعي را نه تنها به صورت اشخاصي در نظر ميآورد كه با آنها ميتواند مانند همگنانش ارتباط برقرار سازد. كه اين امر البته نمي تواند تأثير بيش از اندازه نيرومندي را كه اين نيروها بر او ميگذراند به قدري كافي توجيه كند – بلكه به آنها خصلت يك پدر ميبخشد و آنها را به خدايان تبديل ميكنند.» (فرويد، 1344، ص 29و ص 30)
لذا انسانها نه تنها نيروهاي طبيعي را به صورت اشخاصي در نظر ميآورند كه با آنها ميتوانند همگنانش ارتباط برقرار سازد. كه البته به دليل نيرومندي بيش از اندازه نيروهاي طبيعي به آنها خصلت يك پدر ميبخشد و آنها را به خدايان تبديل ميكند (هميلتون، 1377 ص 102)
3-2-1-2- كاركرد جبران كننده دين
فرويد در ادامه بحث پيشين از استقلال بيشتر خدايان سخن ميگويد اودر پايان بر اين نكته كه در ذهن انسان اين انديشه پديدار ميشود خدايان خودشان حاكم بر سرنوشت شده اند تأكيد ميكند خدايان كاركرد جبران كننده دارد و مطلب فوق را به اين شرح توضيح ميدهد.
«انسانها بر اين باورند كه خدايان محروميت هايي كه فرهنگ براي سركوبي و تنظيم كششهاي غريزي بر آنها تحميل ميكند را جبران ميسازد در اين زمان است كه دين با اخلاق عجين ميشود.
او توضيح ميدهد كه دين با ارائه تصويري از نظم جهاني مبتني بر اينكه هر چيز معنايي دارد و سرجاي خودش قرار گرفته و هيچ چيز خودسرانه و تصادفي نيست نقش جبران كننده خويش را ايفا ميكند.