مقاله در مورد آداب فتوى و مفتى و مستفتى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
باب دوم : آداب فتوى و مفتى و مستفتى
مقدمه :
در اين باب از مطالبى ياد مى كنيم كه داراى ارزش و اهميت زيادى است ؛ زيرا موضوع فتوى ، باب وسيع و گسترده اى است (كه مطالب فراوانى در زمينه آن وجود دارد). و لذا قبل از ورود در بحث مذكور، مقدمه زير را مى آوريم (تا اهميت مسئله فتوى روشن گردد):
بايد دانست مسئله ((افتاء)) يعنى صادر كردن حكم و فتوى ، از مسائل بسيار مهم و پرمخاطره و در عين حال داراى پاداش بزرگ و فضيلت فراوان ، و موقعيت شكوهمند و گرانقدرى است ؛ زيرا مفتى و مجتهدى كه حكم و فتوى صادر مى كند، وارث انبياء و پيغمبران است ، و مى خواهد به اداء يك تكليفى كه واجب كفائى است قيام نمايد؛ ولى در معرض خطاء و لغزش ، و مواجه با خطر مى باشد؛ لذا گفته اند:
(( ((المفتى موقع نائب من الله تعالى )) ))
كسيكه فتوى و حكم براى مردم صادر مى كند توشيح گرى است كه داراى مقام نيابت الهى مى باشد.
لذا بايد بنگرد كه چه مى گويد، و بايد در گفتار خود عميقا دقت نمايد. درباره فتوى و آداب آن و لزوم درنگ انديشمندانه و احتياط و پرهيز كردن در آن ، آيات و اخبار و آثارى وارد شده است كه بخش هاى جالب و گزيده هائى از آن ها را در زير ياد مى كنيم :
الف – آيات قرآنى راجع به صادر كردن حكم و فتوى :
خداوند متعال در قرآن كريم . (آيات متعددى ) را درباره فتوى ياد كرده است كه موضوع فتوى يا مسائل مربوط به آن در آن ها به چشم مى خورد:
(( ((يستفتونك ، قل الله يفتيكم )) )) (377)
اى پيامبر، مردم از تو استفتاء مى كنند، بگو كه خدا به شما فتوى مى دهد، و احكام را بيان مى كند.
(( ((و يستنبؤ نك احق هو، قل اى و ربى انه لحق )) )) (378)
از تو خبرگيرى و سؤ ال مى كنند، يعنى از تو استفتاء مى نمايند كه آيا چنين موضوع ، يعنى عذاب و قيامت ، به حق است ؟ بگو آرى ، سوگند به پروردگارم كه آن موضوع قطعا به حق مى باشد.
(( ((يوسف ايها الصديق افتنا فى سبع بقرات سمان …)) )) (379)
3
يوسف ! اى انسان صديق و راستين ، فتوى ده ، و براى ما درباره هفت گاو فربهى … حكم صادر كن .
خداوند متعال به منظور تهديد افراد (فاقد شرائط فتوى )، در جهت صدور حكم و فتوى مى فرمايد:
(( ((و لاتقولوا لما تصف السنتكم الكذب ، هذا حلال و هذا حرام لتفتروا على الله الكذب )) )) (380)
براى آنچه زبانتان بدان گويا است ، دروغ را به وسيله آن جارى نسازيد كه اين چيز حلال و آن چيز حرام است ، تا مبادا بر خداوند متعال دروغ ببنديد.
و يا مى فرمايد:
(( ((و ان تقولوا على الله ما لاتعلمون )) ))
و بر حذر باشيد از اينكه درباره خداوند متعال ، چيزى را كه نمى دانيد بگوئيد.
يا مى فرمايد:
(( ((قل اراءيتم ما انزل الله لكم من رزق فجعلتم منه حراما و حلالا قل الله اذن لكم ام على الله تفترون )) )) (381)
از پيامبر، بگو گزارش كنيد آن مقدار از رزق و روزى را كه خداوند متعال براى شما فروآورد، و شما برخى از آن ها را حرام و بعضى را حلال قرار داديد. آيا خداوند به شما چنين رخصت و اجازه اى داده است ، و يا بر او دروغ مى بنديد؟
ملاحظه كنيد كه خداوند متعال با چه كيفيتى ، مستند و ماءخذ حكم و فتوى را به دو نوع تقسيم فرموده : (نوعى از آن به گونه اى است كه انسان در صدور فتوى و اظهار راءى و نظر درباره آن ها – از طرف خداوند – ماءذون و مجاز مى باشد. و نوعى ديگر كه در اظهار نظر درباره آن ها مجاز نيست ). بنابراين اگر اذن الهى درباره راءى و نظرى تحقق نيابد (و تو شخصا) راجع به آن ها اظهار نظر كنى و فتوى دهى ، بر خداوند متعال دروغ و افتراء مى بندى .
بنگر به گفتار الهى كه به عنوان حكايت از رسول و فرستاده اش – كه در پيشگاه وى ، گرامى ترين خلق او است – چگونه سخن مى گويد، آرى مى فرمايد:
(( ((و لو تقول علينا بعض الاقاويل لاخذنا منه باليمين ثم لقطعنا منه الوتين )) )) (382)
اگر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) پاره اى از سخنان را نابجا به ما نسبت مى داد، به دست خويش
مقاله در مورد آداب فتوى و مفتى و مستفتى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
باب دوم : آداب فتوى و مفتى و مستفتى
مقدمه :
در اين باب از مطالبى ياد مى كنيم كه داراى ارزش و اهميت زيادى است ؛ زيرا موضوع فتوى ، باب وسيع و گسترده اى است (كه مطالب فراوانى در زمينه آن وجود دارد). و لذا قبل از ورود در بحث مذكور، مقدمه زير را مى آوريم (تا اهميت مسئله فتوى روشن گردد):
بايد دانست مسئله ((افتاء)) يعنى صادر كردن حكم و فتوى ، از مسائل بسيار مهم و پرمخاطره و در عين حال داراى پاداش بزرگ و فضيلت فراوان ، و موقعيت شكوهمند و گرانقدرى است ؛ زيرا مفتى و مجتهدى كه حكم و فتوى صادر مى كند، وارث انبياء و پيغمبران است ، و مى خواهد به اداء يك تكليفى كه واجب كفائى است قيام نمايد؛ ولى در معرض خطاء و لغزش ، و مواجه با خطر مى باشد؛ لذا گفته اند:
(( ((المفتى موقع نائب من الله تعالى )) ))
كسيكه فتوى و حكم براى مردم صادر مى كند توشيح گرى است كه داراى مقام نيابت الهى مى باشد.
لذا بايد بنگرد كه چه مى گويد، و بايد در گفتار خود عميقا دقت نمايد. درباره فتوى و آداب آن و لزوم درنگ انديشمندانه و احتياط و پرهيز كردن در آن ، آيات و اخبار و آثارى وارد شده است كه بخش هاى جالب و گزيده هائى از آن ها را در زير ياد مى كنيم :
الف – آيات قرآنى راجع به صادر كردن حكم و فتوى :
خداوند متعال در قرآن كريم . (آيات متعددى ) را درباره فتوى ياد كرده است كه موضوع فتوى يا مسائل مربوط به آن در آن ها به چشم مى خورد:
(( ((يستفتونك ، قل الله يفتيكم )) )) (377)
اى پيامبر، مردم از تو استفتاء مى كنند، بگو كه خدا به شما فتوى مى دهد، و احكام را بيان مى كند.
(( ((و يستنبؤ نك احق هو، قل اى و ربى انه لحق )) )) (378)
از تو خبرگيرى و سؤ ال مى كنند، يعنى از تو استفتاء مى نمايند كه آيا چنين موضوع ، يعنى عذاب و قيامت ، به حق است ؟ بگو آرى ، سوگند به پروردگارم كه آن موضوع قطعا به حق مى باشد.
(( ((يوسف ايها الصديق افتنا فى سبع بقرات سمان …)) )) (379)
3
يوسف ! اى انسان صديق و راستين ، فتوى ده ، و براى ما درباره هفت گاو فربهى … حكم صادر كن .
خداوند متعال به منظور تهديد افراد (فاقد شرائط فتوى )، در جهت صدور حكم و فتوى مى فرمايد:
(( ((و لاتقولوا لما تصف السنتكم الكذب ، هذا حلال و هذا حرام لتفتروا على الله الكذب )) )) (380)
براى آنچه زبانتان بدان گويا است ، دروغ را به وسيله آن جارى نسازيد كه اين چيز حلال و آن چيز حرام است ، تا مبادا بر خداوند متعال دروغ ببنديد.
و يا مى فرمايد:
(( ((و ان تقولوا على الله ما لاتعلمون )) ))
و بر حذر باشيد از اينكه درباره خداوند متعال ، چيزى را كه نمى دانيد بگوئيد.
يا مى فرمايد:
(( ((قل اراءيتم ما انزل الله لكم من رزق فجعلتم منه حراما و حلالا قل الله اذن لكم ام على الله تفترون )) )) (381)
از پيامبر، بگو گزارش كنيد آن مقدار از رزق و روزى را كه خداوند متعال براى شما فروآورد، و شما برخى از آن ها را حرام و بعضى را حلال قرار داديد. آيا خداوند به شما چنين رخصت و اجازه اى داده است ، و يا بر او دروغ مى بنديد؟
ملاحظه كنيد كه خداوند متعال با چه كيفيتى ، مستند و ماءخذ حكم و فتوى را به دو نوع تقسيم فرموده : (نوعى از آن به گونه اى است كه انسان در صدور فتوى و اظهار راءى و نظر درباره آن ها – از طرف خداوند – ماءذون و مجاز مى باشد. و نوعى ديگر كه در اظهار نظر درباره آن ها مجاز نيست ). بنابراين اگر اذن الهى درباره راءى و نظرى تحقق نيابد (و تو شخصا) راجع به آن ها اظهار نظر كنى و فتوى دهى ، بر خداوند متعال دروغ و افتراء مى بندى .
بنگر به گفتار الهى كه به عنوان حكايت از رسول و فرستاده اش – كه در پيشگاه وى ، گرامى ترين خلق او است – چگونه سخن مى گويد، آرى مى فرمايد:
(( ((و لو تقول علينا بعض الاقاويل لاخذنا منه باليمين ثم لقطعنا منه الوتين )) )) (382)
اگر پيامبر (صلى الله عليه و آله ) پاره اى از سخنان را نابجا به ما نسبت مى داد، به دست خويش